.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
سخنان نصرالله درباره ولایت فقیه

سيد‌حسن نصر‌الله گفت: وليّ‌فقيه جانشين پيامبر (ص) و امام معصوم (ع) است. اگر دسترسي به امام معصوم(ع) ممكن نبود، حتما سراغ وليّ‌فقيه بايد رفت و اين امر هم در زمان غيبت و هم در زمان حضور امام مصداق داشت. 

 سلسله جلساتي با موضوع «درس‌هايي از ولايت فقيه» با سخنراني حجت‌الاسلام والمسلمين سيد‌حسن نصر‌الله، برگزار شده است كه مشروح سخنان جلسه دوم آن در پي مي‌آيد.

* مقصود از ولايت فقيه، ولايت تكويني نيست

جلسه گذشته در مورد «ولايت فقيه» و معناي لغوي آن بحث شد كه عبارت از قدرت، سلطه، حاكميت اداره كردن امور و ... بود و نيز انواع ولايت، نام برده شد كه به «ولايت تكويني» و «ولايت تشريعي» تقسيم مي‌شود.
موضوع بحث اين جسله در رابطه با ميزان مسئوليت ولي‌ّفقيه است و همان طور كه در جلسه گذشته گفته شد، وقتي كه در مورد ولايت فقيه صحبت مي‌شود، مقصود ولايت تكويني نيست و هيچ يك از انديشمندان شيعه نگفته‌اند كه منظور از ولايت فقيه، ولايت تكويني است و همچنين وقتي گفته مي‌شود كه وليّ‌فقيه جانشين پيامبر (ص) و امام معصوم (ع) در زمان غيبت كبري است، منظور جانشيني در مقام معنوي نيست و نيز مقام وليّ‌فقيه هم‌رتبه با مقام امام معصوم(ع) نيست، زيرا امام معصوم (ع) داراي مقام شامخ و بلند در نزد خداوند است كه بسيار بالاتر از مقام يك وليّ‌فقيه است و هيچ يك از متفكران و انديشمندان شيعه نگفته‌اند كه مقام وليّ‌فقيه نزديك به مقام معنوي امامت است.
يكي از بزرگ‌ترين فقها و انديشمندان معاصر شيعه يعني امام خميني (ره) خيلي متواضعانه در مورد امام زمان (ع) مي‌فرمايد: «روحي لتراب مقدمه الفداه» يعني فداي خاك پاي امام زمان (ع) بشوم و وقتي شخصيت بزرگي مانند امام خميني(ره) اين طور درباره امام زمان(ع) بيان مي‌كند، بنابراين مي‌توان به تفاوت شأن و مقام ميان امامت و ولايت فقيه پي برد.
وقتي ‌گفته مي‌شود پيامبر(ص) داراي مقام تشريع است، يعني داراي قدرت ابلاغ احكام و دستورات الهي و استخراج و استنباط آنها است سپس بعد از پيامبر (ص)، امام (ع) نيز داراي چنين حقي است و اين به معني آن نيست كه پيامبر(ص) اين احكام را خودشان استخراج كنند بلكه پيامبر(ص) به دستور خدا و با وحي، احكام را استخراج مي‌كند و در اختيار مردم قرار مي‌دهد و به عبارت بهتر، علم پيامبر(ص)، الهي است و هيچ گونه خطا و اشتباهي در آن نيست.
مطالبي كه پيامبر(ص) نقل مي‌كنند، همان حكم و دستور واقعي خداوند است و تخلف در آن جايز نيست، دستوري كه پيامبر(ص) مي‌دهند، همان دستور راستين، واقعي، پايدار و بدون اشتباه خداوند متعال است و هيچ شك و شبهه‌اي در آن نيست؛ امامان(ع) نيز چنين هستند، هر چند كه به آنها وحي نشده است، اما آنها علم خود را از پيامبر اكرم(ص) به ارث برده‌اند و يا از طريق كتاب و يا الهام الهي است.

* در زمان غيبت امام زمان(ع) مسئوليت‌ تبيين احكام الهي بر عهده وليّ‌فقيه است

در صورت عدم دسترسي افراد به امام معصوم(ع) مثلاً در زمان امام صادق(ع)، نمايندگاني از طرف امامان(ع) در تمام شهرهاي اسلامي وجود داشت كه مسئوليت ابلاغ دستورات الهي را بر عهده داشتند، اما در زمان غيبت كبري، وظيفه اصلي پيامبر اكرم(ص) ابلاغ دستورات الهي، استخراج و استنباط آنها براي استفاده عموم مسلمانان جهان بود اما بعد از پيامبر(ص) نيز اين وظيفه بر دوش امامان(ع) بود و در حال حاضر كه امامان(ع) موجود نيستند، تبليغ احكام الهي، استخراج و استنباط آنها بر عهده كيست؟ آيا بايد دست روي دست گذاشت و منتظر ظهور امام زمان(عج) بود و هيچ گونه كوششي انجام نداد و حتي با علم به اينكه خداوند دين اسلام را از زمان بعثت حضرت رسول(ص) تا قيامت كبري زنده نگه مي‌دارد، آيا باز هم نبايد كوششي در اين زمينه انجام داد و آيا حلال حضرت محمد(ص)، تا روز قيامت حلال، و حرام او حرام است، بنابراين بايد در زمان غيبت كبري شخصي وجود داشته باشد تا احكام اسلامي را تبيين كند و به مردم بشناساند؛ از نظر مذهب شيعه، در زمان غيبت امام زمان(عج)، تمام اين مسئوليت‌ها بر عهده وليّ‌فقيه است.
در اين مورد نيز هيچ‌گونه شك و شبهه‌اي وجود ندارد كه مسئوليت ابلاغ احكام و دستورات الهي در زمان غيبت بر عهده وليّ‌فقيه است و او وليّ امر مسلمين است و واجب كفايي است كه در هر زمان كه نياز باشد، جوانان مسلمان به حوزه‌هاي علميه براي تحصيل و آموزش فقه بروند تا اين علوم را كسب كنند و به ابلاغ احكام الهي بپردازند.

* تفاوت ميان «واجب كفايي» و «واجب عيني»

واجب كفايي اين است كه اگر گروهي از مسلمانان آن را انجام دادند، ديگر نيازي به بقيه مسلمانان براي انجام وظيفه نيست، مانند نماز ميت.
واجب عيني يعني اينكه بر انسان واجب است، كاري را انجام دهد اما در صورت انجام دادن آن توسط ديگران، اين وظيفه از آنها ساقط نمي‌شود، مانند نماز و روزه؛ بنابراين اگر جامعه به فقهاء نياز داشته باشد و تعداد آنها اندك باشد در اين صورت همه ما گناه‌كار هستيم و بايد دست از كار خود بكشيم و به دنبال آموختن علم فقه برويم.
با پاسخ دادن سؤال اول، مبني بر اينكه وقتي در زمان غيبت امام زمان(ع) نمي‌توان به امام دسترسي پيدا كرد، بنابراين چگونه بايد قادر به فراگيري احكام شرعي بود. بدون هيچ شك و شبهه‌اي جواب اين مسئله واضح و روشن است، يعني بايد از وليّ‌فقيه بايد كمك گرفت.
در روايتي از امام صادق(ع) آمده است كه «فما كان من الفقهاء صائنا لنفسه؛ حافظا لدينه؛ مخالفا لهواه؛ مطيعا لامر مولاه؛ فللعوام ان يقلدوه و ذلك لا يكون الا لبعض فقها الشيعه لا كلهم» يعني اگر دسترسي به امام معصوم(ع) ممكن نبود، حتما سراغ وليّ‌فقيه بايد رفت و اين امر هم در زمان غيبت و هم در زمان حضور امام مصداق داشت، زيرا مثلاً در زمان حيات امام صادق (ع)، ايشان فرمودند: در صورت عدم دسترسي به اينجانب، به فقها رجوع كنيد و در تمام شهرهاي اسلامي هستند و از آنها كمك بگيريد، مثلا شهر بصره، فقهايي داشت و ممكن بود از فقيه سؤالي پرسيده مي‌شد كه مسئله‌اي را از امام شنيده باشد و اصول و قواعد آن را از امام شنيده باشد كه با كوشش و اجتهاد خود، اين مسئله را حل مي‌كرد.

*در زمان وليّ‌فقيه، مردم بايد از احكام و دستورات الهي او پيروي كنند

در زمان غيبت كبري، امامان(ع) گفتند: بر مردم واجب است كه از احكام و دستورات الهي اطاعت كرده و دستورات و احكام الهي را از فقيه با تقوا بگيرند، بنابراين مسئوليت اين فقها، ابلاغ احكام شرعي است و نبايد از اين كار امتناع بورزند زيرا اين امر، يكي از واجبات آنهاست. اما در اينجا لازم است فرق بين كاري كه يك امام معصوم(ع) و يك وليّ‌فقيه انجام مي‌دهد بيان شود؛ وقتي پيامبر(ص) يا امام، به ابلاغ احكام الهي مي‌پردازند و احكام واقعي الهي را بيان مي‌كنند، در آن هيچ‌گونه اشتباهي وجود ندارد زيرا آنها از علم الهي برخوردارند، اما فقيه اين‌گونه نيست و بايد علوم عربي و علوم قرآني را فراگيرد،‌ احاديث و روايات را ياد بگيرد و بايد به اجتهاد بپردازد تا احكام الهي را استنباط كنند، سپس آن را ابلاغ كند كه در بعضي موارد حكم استخراجي ممكن است صحيح يا غلط باشد، اما در مورد امامان و پيامبر(ص) جاي هيچ‌گونه شك و ترديدي نيست.
اگر وليّ‌فقيه زحمت بكشد خداوند به او اجر زحمتش را خواهد داد و اگر اشتباه كند، خداوند اشتباهش را مي‌بخشد زيرا او با خواندن آيات قرآن، روايات و احاديث، به استنباط و استخراج احكام الهي پرداخته است. ممكن است بعضي‌ها ديده باشند كه بعضي از علماء در مورد يك مسئله اختلاف نظر داشته باشند، آيا اين معقول و منطقي است كه اين احكام بيان شده از طرف آنها درست باشد، بنابراين قطعا يكي از اين 3 مسئله درست است، اما مجتهدي كه حكم اشتباهي را صادر كرده است، چون در راه استخراج اين حكم زحمت زيادي كشيده است خداوند گناه او را مي‌بخشد، بنابراين امامان(ع) و پيامبر(ص) حكم واقعي الهي را صادر مي‌كنند، اما وليّ‌فقيه پس از مطالعه فراوان، احكام الهي را صادر مي‌كند. به حكمي كه وليّ‌فقيه يا فقها استخراج مي‌كنند حكم ظاهري الهي گفته مي‌شود كه مي‌تواند درست باشد يا نادرست، زيرا امامان معصوم(ص) فرموده‌اند كه پس از غيبت بايد از وليّ‌فقيه در زمينه‌هاي احكام و دستورات الهي، نماز خواندن، روزه گرفتن، حج، خمس، زكات و جهاد پيروي كرد و اينجاست كه مسئله مرجع تقليد نمايان مي‌شود.
وقتي كسي بخواهد از عالمي تقليد كند لازم نيست، نيّت تقليد يا چيزي شبيه آن به جا آورد و طبق فتواي يك فقيه عمل كرده‌ است و تقليد يعني عمل‌كردن طبق دستورات و فتواهاي يك مرجع تقليد، بنابراين نكته مهم عمل‌كردن طبق فتواها و دستورات يك مرجع ديني است، يعني اگر گفت: نمازم را كامل بخوانم اين كار را انجام دهم و يا اگر بايد به صورت شكسته بخوانم بايد اين كار را انجام بدهم، اگر بايد روزه بگيرم، روزه مي‌گيرم و يا اگر گفت: روزه خود را بشكنم اين كار را بايد بكنم و فقيهي كه بايد طبق فتواهايش عمل ‌كرد، مرجع تقليد نام دارد.

* وظيفه «مرجع‌ تقليد» تشريح احكام و دستورات الهي است

در كتاب و روايات پيشين، كلمه مرجع تقليد نيامده است اما وقتي طبق دستورات و احكام يك فقيه عمل مي‌كنيم در حقيقت از او تقليد كرديم، بنابراين وظيفه مرجع‌ تقليد، فتوا دادن و تبيين و تشريح احكام و دستورات الهي است و همچنين فتوا دادن يكي از وظايف امامان بوده است كه در زمان غيبت بر عهده وليّ‌فقيه است.
تقليد بايد بر اساس موازين شرعي و اسلامي باشد، موضوع تقليد يك موضوع ظريف و سرنوشت‌ساز است و اين طور نيست كه آن را ساده فرض كنيم. بنابراين موضوع تقليد، موضوع آخرت و جواب دادن به درگاه خداوند متعال و تمام اعمال دنيويي است كه در آخرت تأثيرگزار است.
در ابتدا بايد از مجتهد تقليد كنيم و علماي شيعه مي‌گويند: راه‌هاي شناسايي يك مجتهد عبارتند از:
1ـ امتحان مستقيم؛ يعني توسط فقيه ديگري تأييد شده باشد. مثلاً وقتي كه يك پزشكي بيايد و بگويد من پزشك هستم، چون ما اطلاعي نداريم بايد يك پزشك ديگري از او سؤالاتي را بنمايد تا صحت و سقم ادعاي وي روشن گردد، بنابراين كسي كه مي‌تواند ادعاي مجتهد بودن شخص ديگر را تاييد كند خودش نيز بايد مجتهد باشد.
2-شهادت دادن دو نفر مجتهد عادل؛ بنابراين لازم است دو فرد مجتهد عادل گواهي بدهند كه اين فرد مجتهد است و در اين صورت است كه مجتهد بودن شخص ثابت مي‌شود.
3-معروف بودن شخص به اجتهاد؛ و گمان نبريد اگر مثلاً در شهري شايع شده است كه فلاني مجتهد است آيا او واقعا مجتهد است يا نه؟ بلكه وقتي چندين مجتهد مي‌گويند كه فلان شخص مجتهد است، ديگر لزومي ندارد كه سراغ فرد ديگر بروم، زيرا گفتار اين مجتهدين سند است و بايد قبول كرد اما اگر كوچكترين شكي در ميان باشد قول آن مجتهدين ديگر سند نيست.
و اگر شما از خودتان از مجتهدين باشيد، او را امتحان مي‌كنيد و در صورتي كه مجتهد باشد، اين امر براي شما ثابت مي‌شود و وقتي چندين فقيه واجدالشرايط تقليد وجود داشته باشد، بايد از داناترين آنها تقليد كرد، اما از بقيه مجتهدين مي‌توان در فتواهايي كه با داناترين مجتهد مطابقت مي‌كنند، تقليد كرد؛ هر چند بعضي از علما گفته‌اند: لزومي ندارد از داناترين مجتهد تقليد كرد؛ اما اگر بگويند كه بايد از داناترين مجتهد تقليد كنيم، واجب است كه تقليد كرد.
چگونه مي‌توان فهميد كه كسي داناتر است؟ علما مي‌گويند: اگر توانستي تشخيص بدهي كه كدام‌ يك بالاتر از ديگري برتر است، از آن فرد تقليد كن و اما اگر نتوانستي، مخيري كه از هر كدام آنها تقليد بكني.
اما اگر احتمال دهيم كه مجتهدي همسان يا بالاتر از مجتهد ديگر است، در اين صورت بايد از كسي كه احتمالش بيشتر است تقليد كرد. خلاصه كلام اينكه اهل بيت(ع) در زمان غيبت با قراردادن ضوابطي باعث شدند كه براي هميشه از اين ضوابط استفاده كنيم و به رستگاري برسيم و وليّ‌فقيه را به عنوان جانشين خود معرفي كردند تا از او پيروي كنيم./1290


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 1.376 seconds.